نجات آدمها با دستمزد مرگ و فحش و کتک
درد مفاصل امانشان را بریده. روح و روانشان پر از صحنههای دلخراش و شیون خانوادههای داغداری است که گاهی از دستشان کتک هم میخورند و مجبورند توهین و تحقیرهایشان را هم تحمل کنند. با وجود کمبودهای بسیاری که دارند از کمبود نیرو گرفته تا تجهیزات پزشکی مجبورند گاهی ۲۴۰ ساعت در ماه کار کنند.
مشکلاتشان آنقدر زیاد است که نمیدانند باید از کجا شروع کنند. از سال گذشته تا کنون حدود ۱۰ نیروی فوریتهای اورژانس در حین ماموریت یا به دلیل سانحه رانندگی جان خودشان را از دست دادهاند و حتی بیمه حوادث هم ندارند. در گرمای تابستان و سرمای زمستان در خیابانها میچرخند تا جان انسانها را نجات دهند.
«بزرگترین مشکل این شغل مخاطرات و فشار کاری آن است و باید جزء مشاغل سخت و زیانآور قرار بگیرد به خصوص که از سال قبل پذیرش دانشجوی خانم در رشته فوریتهای پزشکی صورت گرفته و بزودی این عزیزان وارد چرخه عملیاتی خواهند شد. همکاران ما در بیمارستانها و مراکز درمانی در یک محیط مطمئن و پایدار انجام وظیفه میکنند اما پرسنل در فوریتهای پزشکی به محلهایی خوانده میشوند که نمیدانند چه اتفاقی افتاده است؛ از انفجار گرفته تا درگیری و نزاع، در سرما و گرما و جادههای صعبالعبور؛ لذا یکی از مباحث مهم در اورژانس پیشبیمارستانی امنیت صحنه ماموریت، امنیت نیروی امدادی و البته امنیت مددجویان است. بسیاری از آنان در حین رانندگی برای نجات جان مددجویان یا در محل حادثه، دچار سانحه شدند، برخی هم بعد از پایان شیفت سنگین شب، در راه برگشت به منزل تصادفات رانندگی داشتند. از آبان سال ۱۳۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ حدود ۱۲ نفر از نیروهای فوریتهای پزشکی به دلیل سانحه رانندگی حین ماموریت و بیش از ۱۰ نفر در سنین جوانی بر اثر ایست قلبی جانشان را از دست دادهاند و هیچ امتیازی برای آنان قائل نشدهاند. حتی شهید خدمت هم محسوب نمیشوند و بیمه مسئولیت یا امتیاز خاصی هم به خانوادههایشان تعلق نگرفته است. در این مدت، دهها نفر از همکارانمان در حوادث و ضرب و جرحها دچار آسیب جدی شدهاند. همه این موارد در زمان عادی بوده و شما تعداد ابتلا و شهدای کرونا را در دو سال گذشته به این آمار اضافه کنید تا به عمق مطلب پی ببرید.»
این صحبتهای رضا قرهباغی – رئیس انجمن فوریتهای پزشکی ایران – است که خودش سابقه کار ۱۸ ساله در عملیات اورژانس تهران را دارد. او و همکارانش در انجمن پیگیر مشکلات شغلی فوریتهای پزشکی هستند. گرچه انجمن آنان قدرت اجرایی چندانی ندارد با این حال پیگیریهای زیادی انجام میدهند و سعی میکنند مشکلات همکارانشان در سراسر کشور را به گوش مسئولان برسانند. آنان در انجمن، آموزش همگانی کمکهای اولیه و تخصصی فوریتهای پزشکی برای آمبولانسهای خصوصی، نیروهای متخصص و عموم مردم هم برگزار میکنند و در زمینه رفاهی هم فعالیت دارند.
قرهباغی به ایسنا میگوید: «توهین و برخورد نامناسب برخی از همراهان بیمار به دلیل شرایط روانی با کارشناسان اورژانس ۱۱۵ و ضرب و جرحهایی که در صحنه ماموریت اتفاق افتاده فقط بخشی از فشار روانی و مشکلات کاری شغل فوریتهای اورژانس پیشبیمارستانی است. باید نیروهای امدادی در این سطح، پرونده سلامت روانی و جسمانی داشته باشند چرا که نیروهای اورژانس با آسیبهای جسمانی و روحی زیادی دست و پنجه نرم میکنند و با توجه به جابجایی بیماران که برخی از آنان سنگینوزن هم هستند دچار مشکلات مفصل زانو و ستون فقرات میشوند. به دلیل زمان فشرده ماموریتها، بسیاری از آنان زمان غذاخوردن را از دست میدهند و دچار مشکلات گوارشی و زخم معدهاند. این نیروها در صحنه حوادث زیادی حاضر میشوند و اتفاقات وحشتناک بسیاری میبینند. حتی شاهد شیون و سوگواریهای خانوادههای آسیبدیدگان هستند به همین دلیل نیاز به ریکاوری روانی دارند. طبق استاندارد وقتی یک نیروی فوریتهای پزشکی به ماموریت C.P.R یا کسی که فوت شده میرود برای بازتوانی روانی باید آن روز از دور عملیات خارج شود اما به دلیل کمبود نیرو در کشور ما چنین اتفاقی نمیافتد.»
به گفته رئیس انجمن فوریتهای پزشکی ایران، اورژانس پیشبیمارستانی با کمبود نیرو مواجه است: «طبق استانداردها بیش از ۵۰ درصد کمبود نیرو در حوزه فوریتهای پزشکی وجود دارد و دلیل این را که نیروی جدید جذب نمیکنند، نمی دانم. در اینباره باید سازمان امور اداری و استخدامی و نهادهای دیگر پاسخگو باشند. مدیران اورژانس ۱۱۵ میگویند باید مجوزهای لازم در این زمینه صادر شود تا بتوانیم جذب نیرو کنیم و اینکه چرا مجوزهای استخدامی از سوی دولتهای مختلف صادر نمیشود جای سوال است. هیچ پاسخ روشنی هم در اینباره به ما داده نشده است. طبق قانون باید فوریتهای پزشکی جزء مشاغل سخت و زیانآور لحاظ شود اما متاسفانه در عمل نه بیمه سخت و زیانآور به آن تعلق گرفته و نه ساعت کاری آن کاهش پیدا کرده است. پرستاران شاغل در بخشهای سوختگی و روان بیمارستانها مشمول قانون مشاغل سخت و زیانآورند و سالانه ۶۰ روز مرخصی دارند. با ۲۰ سال سابقه کار هم بازنشسته میشوند. در حالی که نیروهای اورژانس که علاوه بر بیماران سوختگی و روان با حوادث دهشتناک زیادی روبهرو هستند و افزون بر فشارهای روحی و روانی، حوادث زیادی جسم و جانشان را به خطر میاندازد، مشمول این قانون نیستند. خشونت کلامی و خطرات امواج رادیویی بیسیم برای پرستاران مرکز پیام و دیسپچ وجود دارد. افزون بر این خطرات خشونت رفتاری و جسمی هم نیروهای عملیاتی را تهدید میکند.»
طبق قانون فعلی باید نیروهای اورژانس ۲۵ ساله بازنشسته شوند اما قرهباغی میگوید: «کسی را ندیدم که بعد از این مدت بازنشسته شود و همه بعد از ۳۰ سال و با آسیبهای بسیار بازنشسته میشوند. حتی ضریب سختی کار همکاران ما در فوریتهای پزشکی را پایینتر از پرستاران در بیمارستانها زدهاند. در حالی که همکاران بیمارستانی ما در یک محیط امن کار میکنند اما نیروهای شاغل اورژانس پیشبیمارستانی، تابستان و زمستان در خیابانها و در میانه حوادث مشغول فعالیتند. در اورژانس دو نفر نیروی فوریت باید یک بیمار را احیا کند در حالی که بارها دیدهایم در محیط بیمارستان برای احیای یک بیمار یک تیم شامل چندین پزشک و پرستار و بهیار بالای سرش حاضر میشود.»
او معتقد است: «بسیاری از قوانینی که برای همکارانم در بیمارستانها اجرا میشود با کارشکنی برای همکاران اورژانس اجرا نشده است. نمونه آن قانون ارتقای بهرهوری کارکنان بالینی نظام سلامت است که بعد از گذشت ۱۲ سال هنوز هم اجرای آن با مشکلات بسیاری مواجه است. طبق این قانون باید ساعت کاری کارکنان عملیاتی کاهش پیدا کند تا خدمترسانی به مردم به نحو بهینهای صورت بگیرد. این قانون مصوب مجلس است و حتی در دیوان عدالت اداری هم رای وحدت رویه گرفته اما همچنان در فوریتهای پزشکی قانون ارتقای بهرهوری محدود و دست و پا شکسته اجرا میشود. فعالیت نیروهای فوریتهای پزشکی مطابق قانون ارتقای بهرهوری و بر اساس سابقه خدمتی باید بین ۱۴۰ تا ۱۶۷ ساعت در ماه باشد اما خارج از این قانون تا ۲۴۰ ساعت شیفت میدهند و حتی بسیاری به علت درآمد پایین و مخارج بالا مجبورند تا ۴۸۰ ساعت کار کنند! تصور کنید یک ماه مگر چند ساعت دارد که این نیروها ۴۸۰ ساعت هم کار کنند؟ قطعا با این اتفاق راندمان کاری افراد پایین میآید و احتمال خطای پزشکی بالا میرود. در قانون ارتقای بهروری آمده که سلامت نیروهای امدادی فوریتهای پزشکی و راندمان کار را بالا ببرند تا خطای پزشکی را کاهش دهند. مرخصی آنان هم مثل قانون کار است اما به دلیل کمبود نیرو کمترین استفاده را از مرخصیهایشان میکنند چرا که باید نیروی جایگزین معرفی کنند و بعد به مرخصی بروند. طبق قانون ارتقای بهرهوری باید یک ماه مرخصی اضافه بر سازمان به نیروهای فوریتهای پزشکی تعلق بگیرد که این قانون رعایت نمیشود و معمولا نیروها نمیتوانند از یک ماه مرخصی خودشان استفاده کنند چون نیرویی برای جایگزینکردن ندارند.»
قرهباغی به مسئله فرهنگی در کارشان هم اشاره میکند: «مدیریت بحران در خانوادهها و حوادث جا نیفتاده است. وقتی با کمبود نیرو روبهرو هستیم باید پرسنل دو برابر ساعت نرمال کار کنند به همین دلیل خستگی آنان چند برابر میشود. از طرفی چون تعداد پایگاههای ما نسبت به جمعیت کم است، فاصله زمانی رسیدن اورژانس به محل حادثه هم افزایش پیدا میکند که میتواند به درگیریها دامن بزند. برای مثال بارها پیش آمده همکارمان از جای دورتری اعزام شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دچار شکستگی و آسیب شده است. مشابه این اتفاقات را در شهرستان هم داشتهایم. مورد دیگر تماسهای بیمورد با اورژانس است و فکر میکنم باید رسانهها تماس با اورژانس را با هماهنگی سازمان اورژانس کشور و انجمن فوریتهای پزشکی، فرهنگسازی کنند و آموزش دهند تا مردم برای هر موردی با اورژانس تماس نگیرند. تماسهای کاذب موجب میشود آمبولانسی که باید برای ماموریتهای واقعی اعزام شود به ماموریتهای غیر اورژانسی اعزام شود. بارها پیش آمده برای یک سردرد ساده یا مشاجره خانوادگی با اورژانس تماس گرفتند و نیرو اعزام شده و متوجه شدند مورد اورژانسی نبوده است.»
رئیس انجمن فوریتهای پزشکی ایران اظهار میکند: «به دلیل ماموریتهای بالا بویژه در کلانشهرها با فرسودگی ناوگان عملیاتی مواجهیم. عمر آمبولانسها ۱۰ ساله است اما این روند در کلانشهرها به دلیل تعداد بالای تماس و اعزام فعالیت آمبولانسها بدون وقفه و ۲۴ ساعته صورت میگیرد که عمر مفید آنها کمتر از هفت سال است. به همین دلیل بسیاری از آمبولانسها از رده خارج شدهاند و به آن صورت که باید تجهیزات جدید جایگزین آن نشده است. فکر میکنم حدود ۴۰ هلیکوپتر امداد هوایی فعال در سطح کشور داریم که یک هلیکوپتر در کلانشهر تهران فعال است و در جادههایی که مسافت طولانی دارد و ممکن است خطر جانی برای مصدوم داشته باشد یا در زمان ترافیک شدید، مورد قطع عضو، یا صدمات شدید به ارگانهای حیاتی بدن از هلیکوپتر استفاده میشود.»
بیشتر نیروهای مرکز پیام اورژانس، پرستارند و تحصیلات آکادمیک دارند. همچنین در حوزه عملیاتی اورژانس پیشبیمارستانی رشتههای تحصیلی فوریتهای پزشکی، پرستاری، اتاق عمل و هوشبری فعالیت میکنند و تعداد پزشکان در بین آنان محدود است.
جعفر میعادفر – رئیس اورژانس کشور – هم اخیرا از کمبود تجهیزات و نیروی انسانی به عنوان یکی از مشکلات این حوزه یاد کرد: «سه سال است هیچ آمبولانسی وارد ناوگان نشده و نیمی از ناوگان ۵۷۰۰ آمبولانسی بیش از ۱۰ سال عمر دارند و اگر به این ناوگان خسته و فرسوده، آمبولانس وارد نکنیم بخشی از خدمات ما دچار چالش میشود. البته قرارداد هزار دستگاه آمبولانس را داریم اما بودجه آن مشخص نشده است و ما درخواست میکنیم تا بودجه آن که حدود ۱۱۰۰ میلیارد تومان در بودجه ۱۴۰۱ آمده، به عنوان یک ضرورت لحاظ شود. هنوز محل ۵۰۰ پایگاه در کانکس است که این کانکس هم محل زیست است و هم محل کار کارکنان که در واقع پاسخگوی شرایط ما و در شأن نیروی انسانی نیست. تقریبا ۷۰ در صد ماموریتها در ۱۰ الی ۱۲ کلانشهر انجام میشود که محرومترین وضعیت را دارند و ترافیک و مدیریت زمان از مهمترین چالشهای ماست. ۲۴ هزار پرسنل داریم و ۱۸ شهید در ایام کرونا دادهایم. مشاغل ما از مشاغل سخت است و در شهرهای پرجمعیت همکاران ما بیش از ۱۰ ماموریت انجام میدهند.»